مدح حضرت زینب سلاماللهعلیها و شهادت محمد و عون
همان سروی که تندیس وقار و استقامت شد وجودش شاه تیغی با صلابت در علامت شد علی مرتضی در باطن و زهراست در ظاهر ظهور آیۀ نوراست و مروارید عصمت شد صحیح ترجمان رب خدرالقدس یعنی که غـبار چادر او موجـب ایجاد خلـقت شد مفاتیح لبش غرق زیارتهای مأثوره است قنوتش جلوه کرد و قبهای از استجابت شد غزل ها حُرّ توّابند و منبرها به استغـفار تمامش دون شأن زینب است آنچه روایت شد دو فرزندش دم (یا نور) و (یا قدوس) او هستند دو تا قرص قمر تقدیم خورشید امامت شد به سوی ماه روی نیزه قامت بست عاشورا چه خوشحال است تقدیم امامش این دو رکعت شد دو تا فرزند اسماء و دو تا اسماء حُسنایند دو حرف از اسم اعظم که در این مقتل تلاوت شد یکی پهلوش شد زخمی، یکی بازوش شد زخمی مصیبتهای پشت در، میان این دو قسمت شد دو لاله یا دو ریحانه، دو کوه شانه در شانه به روی خاک افتادند، یعنی که قیامت شد محـمد پاسبان پیکـر زخـمی عـونش شد محمد تا زمین افتاد جسم عون غارت شد ملائک تا دم خـیمه، خبر بردند با گریه به روی بالها تشییع دو خورشید طلعت شد ولی از خیمۀ چشمش نیامد اشک یک لحظه میان خیمۀ خود باز مشغـول عبادت شد از اینکه در میان معرکه زهرا نشد او را از اینکه جان نداده پای او، غرق خجالت شد دو تا دلبند روی نیزهها دارد ولی هر شب هلال خویشتن را دید و مشغول زیارت شد کسی که پرده دار محملش بودند هاجرها حریمش هتک حرمت شد، گرفتار اسارت شد |